×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

فروغی نیا : خوزستان بعد از این نمی تواند از کنار نام «عبدالله طرفاوی» بسادگی بگذرد

در آیین تجلیل از اصحاب رسانه و فعالان فرهنگی استان خوزستان در نمایشگاه مستند جهاد عشایر عرب خوزستان غلامرضا فروغی نیا مدیر مسئول روزنامه اقتصادبومی در سخنان کوتاهی با تجلیل از نقش ماندگار «حاج عبدالله طرفاوی» ، اظهار داشت:بی تردید خوزستان بعد از این نمی تواند از کنار نام «عبدالله طرفاوی» بسادگی بگذرد و بی تفاوت عبور نماید. زیرا او حالا حقی که ادا نشده بود را از میان خاک ها و بیشه ها و سینه های خسته بیرون کشید و ثبت نمود.حالا تاریخ به واقع نوشته و دیده شد . آنچه که سالها روا یت می شد اما اراده‌ای برای ثبت آن وجود نداشت.
وی افزود : آنچه بود اشعار، مداحی در بزرگی و عظمت یک جهاد بود و مرثیه هایی برای مردان و زنانی که پس از این همه سال فقط رَدی از آنها در میان فامیل، قوم و طایفه شان که می گفتند و می‌شنیدند و روز به روز هم اینها هم در بیغوله هایی از تورم، رکود و قیمت ارز و سکه و خودرو نا پیدا می‌شدند.
وی تاکید کرد:عبدالله طرفاوی توانست از کوچه های لشکرآباد اهواز تا دشت آزادگان را بپیماید و در کنار شهید علی هاشمی این مرثیه بجا مانده را قاب گرفت تا آیندگان بدانند: اگر خبری و گزارشی در گوشه ای حادث شده،می بایستی با تکیه بر فرهنگ آن را به نسل های دیگر هم سپرد. این یک وظیفه است . این یک آرمان است حتی اگر عبدالله طرفاوی یک تنه این عزم را بر خود استوار نمود و آن را از سینه ها بیرون کشید تا این بغض فروخفته به قلم و دیده درآید و به یادگار بماندکه: «عرب در خوزستان و در ایران چگونه جهاد کرد؟».
این پیشکسوت عرصه رسانه در ادامه گفت : هرچند این درد در تار و پود سیاست بازی و دسته بندی های آن از دین و مذهب و وطن و مسئولیت های بومی و منطقه‌ای گذشته و با ابزاری به نام «پالایش- بلکه مهندسی» حتی از یک صنف فرهنگی هم نمی‌گذرد و زیر سیطره استانداری و اداره ای که وظیفه پاسداشت فرهنگ را یدک می‌کشد براحتی و مثل آب خوردن جمعی ۶۰ نفره ی فرهیخته و مظلوم را پنهانی تسویه و تصفیه می کنند تا این عبرتی برای آیندگان باقی بماند که: «وقتی ما سر کاریم بروید تاریخ را هر جور دلتان خواست، بنویسید!».و این یک درد ریشه دار است که نه در پالایش قومی وصنفی و گروهی بلکه می بایستی آن را در شستن چشم ها جستجو نمود.
حاج عبدالله!
می دانم که حالا خسته ای. از اینکه خودت تنها بودی و سال های سال این بُغض در گلو مانده ی یک قوم را بر دوش داشتی اما حالا مبارک است که توانستی صفحه ا ی تاریخی را به تَرنم در آوری و موسیقی آن را در گوش ها به نوازش بکشی. درود بر تو ، بر عزم تو و صفایی که در لبخند همیشگی ات و در اوج روزهای سخت مقاومت در سوسنگرد از تو سراغ داشته ام.

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.