غلامرضا فروغی نیا
– همیشه ملاثانی برایم با خاطرات خوشی همراه بوده است. بویژه وقتی از اهواز به سمت مسجدسلیمان و یا شوشتر برای دیدار با اقوام و فامیل گذر میکردیم، مینی بوس معمولاً توقفی آنجا داشت. فضای سبز و روحبخش مثل دالانی بود که وقتی واردش میشدی، لذت عجیبی به تو دست میداد.
وقتی با «لفته منصوری» آشنا شدم و بعد با نعیم حمیدی و استقلال ملاثانی ، این شهر برایم خودیتر شده است. لفته را از روابط عمومی سازمان آب و برق خوزستان شناختم و از آنجا بود که مفهوم یک مدیر واقعیِ روابط عمومی را در اندازه معیارهای کتاب شده، یافتم؛ سنجیده با سیمایی لبخندزنان که در او چیزی از خشم و نفرت نمی یافتید.
همه را دوست دارد. شاید دست خودش هم نباشد. از این جهت وقتی لفته منصوری در صدر یک مجلس قرار میگیرد ،هیچ اعتراضی وجود ندارد.گویی ریسمانی از یک محبت جمعی است.
ادبیات سراسر احترام به مخاطب، شیوایی کلام و بهرهمندی از دانشی که در بذل آن همیشه اهتمام دارد، او را شایستهتر میسازد.
لفته فراتر از ملاثانی، اهواز و خوزستان است. حالا اگر در اینجا باقی مانده از خوش شانسی ماست. هرچند برای «ایران» غبطه باید خورد که چرا فراتر و در قلههای کشور، نباید منصوری تجلی یابد؟جایی که در پایتخت در مییابی : چه افرادی فراتر از خودشیفتگی ، تریبون دارند ، حباب می شوند و تو حسرت میخوری از تواضع لفته!
منصوری را من با وجوه انسانیاش بیشتر یافتم و همیشه در نزدم آموزهای برای یاد گرفتن از او وجود داشته است. در حقیقت خوزستان از اینکه سرمایه منصوری را نشناخته و نتوانسته تاکنون از وی بهره کافی ببرد ، باخته است. تعداد اندکی با این نوع نگرش انسانی در میان آدم هایی که از سوء تفاهمهای قومی، سیاسی وجغرافیایی بهانه برای اختلاف و انشقاق می سازند، یافت میشود و ما او را داریم اما قدرش را ندانسته ایم. هر از چندی بارقهای و به مناسبتی «دکتر لفته منصوری »چشم میآید و بعد هیچ!
البته این درد فرهنگ است که به جای اینکه کسی لایق و شایسته در صدر نشسته باشد که از دانش ، معرفت و انسانیت مالامال است،کسی را در مییابی که به جز خودش ،گروه و دسته اش در رقابت انسانی را بر نمیتابد! و نتیجهاش میشود؛ خسارت و ضرری که سالهاست استان و منطقه ما را در بر گرفته است.
یقینا دکتر منصوری را ملاثانی هم نشناخت. قله ای که در این دشت سرسبز و زیبا می توانست و می تواند منشا تحول افزون تری باشد. حلقهای مفقوده که اگر سیاست بازان امان میدادند امروزه میتوانست فریاد اهواز و خوزستان را در بلندگوهای پایتخت برساند که: اینجا از قافله توسعه عقب مانده است، به دادش برسید.
۲۳ تیرماه ۱۴۰۲
https://eghtesadboominews.ir/?p=58816