×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

کثیفی شیشه فوتبال!

محسن مرادی/سردبیر روزنامه وحدت
/ براستی فوتبال چیست و البته بهتر آن است که بگوییم کیست که اینگونه دل می رباید که پیر و جوان عاشق و شیدایش هستند.براستی فوتبال دلبر کیست که ذهن و زبان در حیرت اش مانده اند.
توپی گرد که در مستطیلی سبز می چرخد و می چرخد تا راهی دروازه ای توری بافت شود و از یک سو خوشحالی ،سرور ، غرور و در دیگر سو ناراحتی ،مغمومی و پریشانی.
عاشق ها زیادند اما عشق های ماندنی ،کم و بی مثال اند.عاشق هایی که هنوز عشق شان را هر هفته و در سرما و گرما رها نمیکنند و در تندبادهای روزگار و نامرادی ها و تلخی ها،از عشق شان عبور نمیکنند و دلبسته و وابسته اش هستند حتی در روزهای عجز و ناتوانی و باخت .انها غمخوار تیم هستند و با هر برد در اوج و عرش اند و با هر باخت در فرود و فرش.
«تونی آدامز، مدافع بلند بالای باشگاه آرسنال در جمله معروفی خطاب به بازیکنان تیم ها گفته بود:اگر می‌خواهید نام پشت لباستان برای همیشه به یاد مردم بماند، برای لوگو و نام جلوی پیراهنتان بجنگید».
اما انگار دوران عاشق ها و وفادارها در فوتبال دارد به انتهای حیات خوبش نزدیک و نزدیکتر می شود یا شاید هم ما مقاومت عبثی از خود نشان می دهیم و دوره این وفاداری‌ها خصوصا در فوتبال در بین بسیاری از بازیکنان ما به انتها رسیده است.همانگونه که دروازه بان تیمی در دقایق پایانی از امضای خود با باشگاه رقیب ،منصرف شد یا منصرفش کردند و در برنامه ای تلویزیونی سر هوادارانی را که در سرما و گرما او را تشویق کرده اند منت گذاشته و گفت نیازی به بخشش هواداران ندارم چرا که برای انها چند قهرمانی اورده ام.
براستی آیا عشق به فوتبال و عشق به باشگاه رو به افول است و ما بی خود و بی جهت سنگ اش را به سینه می زنیم.
در این روزها اگر عشق و وفاداری به گوهرکمیابی تبدیل شده ،اما همچنان می‌توان به خاطرات خوشی که چند بازیکن انگشت‌شمار در چندین سال اخیر از خود نشان داده‌اند دلخوش بود که هنوز عشق فوتبالی ها با تعصب و غیرت خود پای تیم هایشان ایستاده اند و مادیات و زرق و برق دنیا چشم شان را کور نکرده است و جان و دل خویش را برای موفقیت تیم و شادی هواداران در طبق اخلاص و عمل می گذارند.اما این عشق تا کجا خریدار دارد و تنور بازارش گرم خواهد ماند؟
مصطفی ملکیان چه زیبا گفته است که: خیلی خوب است که زندگی را بی هیچ بهانه‌ای دوست داشته باشیم و مثلا هر صبح از صرف تماشای طلوع خورشید لذت ببریم و شب‌ها به غروب خیره شویم اما اکثریت مردم چنین نیستند وباید به زندگی خود معنی بدهند. دنبال کردن مسابقات فوتبال هم برای بعضی‌ها جنبه معنی بخشی دارد که نمی توان با هیچ واژه و جمله ای ان را به تصویر کشاند چون ریشه در اعماق فکری هر فردی دارد که از دریچه ذهن خود ان را به تصویر می کشاند.
تو گویی اما که عشق فقط برای هواداران است و پول و رقم های نجومی مختص بازیکنانی است که روزگاری نه چندان دور جایی جز میدان آزادی برای خواب نداشته اند اما امروز در جردن و فرشته و شهرک غرب و سعادت آباد و …. لب استخر بر روی صندلی دراز کشیده اند و عشق فوتبال را به دهه شصت و دوران گذشته مرتبط می دانند.
البته برخی ها بدنبال طراحی مدل معادلات ساختاری و نقش بازاریابی ارتباطی بر عشق برند هواداران لیگ برتر فوتبال در ایران هستند تا بازهم هواداران این وسط گوشت قربانی برای فوتبال باشند و به نام انها و به کام دیگران پول های هنگفتی را به جیب بزنند و بگویند ما به عشق هواداران این کار و ان کار را کرده ایم و …
و دیگر اینکه برنامه های ورزشی تلویزیون نشان داد که در فوتبال امروز چه میگذرد و این فوتبال دارای چه لایه های ترسناک و مخوفی ست که برای تصاحب صندلی مدیرعاملی یا ابقای این صندلی،چه کارها که صورت نمی گیرد و دلیل و اصرار ها به ماندن و رفتن را می توان در مصاحبه و مناظره علی فتح الله زاده مدیرعامل اسبق استقلال و قربان زاده مدیرعامل سازمان خصوصی سازی را به وضوح به تماشا نشست البته این تنها گوشه ای کوچک از پشت پرده بزرگ و وسیع فوتبال در ایران بود که تشان داد کارکرد فوتبال چگونه است و خروجی ان چگونه.
براستی باید گفت که فوتبال ما در همه زمینه ها در لجن زاری افتاده است و خیلی ها در این لجن دست و پا می زند.
شیشه فوتبال ان قدر کثیف است که هیچ دستمالی قادر به پاک کردن آن نیست.البته اگر به مانند تمیز کردن پله های آپارتمانی از بالا به پایین شروع به تمییز کردن ان نماییم فوتبال به روزهای خوبش بر خواهد گشت و بساط دلالی ها و پشت پرده ها جای خود را به شفافیت می دهد و بازیکنان یه لا قبای دیروز و متمولان امروز،برای هیچ هوادار و تیمی طاقچه بالا نمیگذارند و ارقام نجومی را طلب نخواهند کرد و سواستفاده ها از این فوتبال رخت خواهد بست.
حال فوتبال ما خوب است اما تو باور مکن؟
فوتبال ما سال هاست که دچار بیماری ست و با شیمی درمانی خود را نگه داشته است و بهتر انست که بگوییم باتلاقی است که هر سال روی آن را آسفالت می کنند.
امروزه فوتبال ما اسیر مافیایی شده است که کسی یارای مقابله با ان را ندارد.چمن ورزشگاه آزادی در بازی پرسپولیس و النصر نشان و برند مدیریت در فوتبال امروز ایران بود و اصل واقعیت فوتبال ما.شاید برخی خرده بگیرند اما نمی توان چشم را بر حقیقت و واقعیت بست.
فوتبال ما نیازمند خانه تکانی و غربال اساسی دارد اگر به دنبال اما و اگر نیستیم.
چه کسی حاضر شیشه کثیف فوتبال را تمیز کند؟
راستی چرا اجازه ورود var را نمیدهند؟چون دکان پر دخل شان،برچیده خواهد شد و دیگر کسی نمیتواند به اصطلاح خودشان بازی را برایشان در بیاورد.
مافیا بلای جان فوتبال شده است.اما براستی این مافیا کجاست که اینگونه ایفای نقش می نماید که باید گفت در راهروها و اتاق های فدراسیون و وزارت خانه دنبال ان باشید.

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.