سازمان تامین اجتماعی به تعبیر کارشناسان و مسئولان فعلی این مجموعه، خود یک دولت کوچک است که دارای بازوهای مختلف اجتماعی و اقتصادی است. این سازمان با یک صندوق بزرگ بینالنسلی مخاطب بیش از ۵۵ درصد مردم ایران محسوب میشود و به این اعتبار، مدیریت اقتصادی این مجموعه یکی از مهمترین وظایف هر دولتی محسوب میشود. از مجموعه بانک رفاه تا شرکتهای مربوط به شستا و تعهدات اقتصادی این سازمان به بیمهشدگان و نهادهای طرف قرارداد، همه و همه جزء ارکان اقتصادی این سازمان است که در سالهای اخیر به دلیل برخی خطاها و مشکلات اقتصادی تضعیف شدهاند؛ اما در دولت سیزدهم مدیران سازمان تامین اجتماعی مدعی یک تحول بزرگ در سطح اقتصادی این سازمان شدند. در رابطه با این ادعاها و اقدامات اقتصادی صورت گرفته در شستا و دیگر مجموعههای تامین اجتماعی، با مصطفی سوری (معاون اقتصادی سازمان تامین اجتماعی) گفتگو کردیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
در رابطه با موضوع شرکت سرمایهگذاری تامین اجتماعی (شستا) این مسئله مطرح میشود که قرار است این نهاد بخشی از تعهدات سازمان تامین اجتماعی را تقبل کند. سال گذشته سود تجمیع شده این مجموعه حدود ۳۰ هزار میلیارد تومان اعلام شد. برخی کارشناسان در مقابل این ادعا تاکید داشتند که این سود اصطلاحاً «سودِ اِبرازی» بوده و میزان آن صرفاً ادعای شرکتهاست و بیشتر ناشی از افزایش نرخ ارز و گرانتر شدن محصولات در انبار شرکتها است. از آنجا که بخش عمده طرفهای متقاضی محصولات شستا در داخل هستند، کافی است شرکتهای شستا کالاهای تولید شده خود را در ایام گرانی ارز انبار کنند تا با افزایش قیمت دلار رقمی بهعنوان سود روی عملکرد ادعای شرکتها بیاید. این شائبه درباره سود شستا تا چه میزان صحیح است؟
قبل از پاسخ به این سوال تمایل دارم تا به این مسئله بپردازم که «ریشهی شکلگیری و منابعی که در شستا تجمیع شده چیست»؟ سابقاً عرض کردهام که دولت یکسری از اموال و املاک و شرکتهای خود را به عنوان دیون تعهدات به تامین اجتماعی داده و میدهد. بررسی ما در سازمان تامین اجتماعی نشان میدهد که بیش از ۷۰ درصد از ارزش دارایی شرکتهایی که اکنون در شستا وجود دارند، ناشی از واگذاریهای اجباری دولت در ازای دیون خود به تامین اجتماعی است. قاعدتا حدود هفتاد درصد سهام شرکتهای واگذاری شده، سهام شرکتهایی است که ما انتخاب نکردیم و بهطور اجباری به ما داده شده. تنها ۳۰ درصد از این شرکتها تسهیل سهام و سرمایهگذاری و ایجاد پروژه خود سازمان تامین اجتماعی و در اختیار ما بوده است و قطعا نمیتوان یک شبه یک درخت غیر بارور را بارور کرد.
یعنی آن سی درصد شامل پروژههایی بوده که خود شستا شروع کرده است؟
پروژهسازی و سرمایهگذاریهای جدیدی توسط شستا همهساله انجام میشود. به هر صورت هفتاد درصد سهامهای اعطایی به شستا از نوع اجباری است. بسیاری از این شرکتهای اجبارا واگذار شده، سهامهای خوبی نیستند و باید تغییر کنند. برخی از آنها یکسری شرکتهای کمبازده بودند که خارج از برنامه راهبرد کلی صنعت کشور تاسیس شده بودند یا طی چندین دهه متمادی مشکل داشتند که در نهایت نتوانسته بودند آنها را حل کنند.
در رابطه با ادعاهایی که پیرامون بحث سود شستا میشود و آن را «سود اِبرازی» میخوانند، باید بگویم گاهی برای افزایش داراییهای شستا عملیاتی از سوی شرکتها در حوزه ارزی انجام میشود و اگر این بار هم رخ داده باشد، اتفاقاً جای خوشحالی دارد. هرچند این تاکتیک برای افزایش درآمد ارزی شرکتهای شستا در سال آخر دولت قبل برای نشان دادن افزایش سرمایه و سود شستا استفاده شده بود. البته سود ناشی از چنین عملیاتی (یعنی نگهداشتن کالا و فروختن با نرخ ارز بالاتر) قابلیت تقسیم سود کمتری دارد. علاوه بر افزایش نرخ ارز، مواردی در سالهای گذشته به عنوان سود شناسایی میشد که بعدا مشخص شد تهاتر بین دو شرکت شستا بوده و بهعنوان سود معرفی شده است.
این اتفاق در سال مالی ۱۳۹۹ و در نیمه نخست ۱۴۰۰ رخ داد و مجمع عمومی این شرکتها در دوره جدید پس از مدتها این اقدام را شناسایی کردند. دو هولدینگ داخل شستا دارایی به هم میفروختند اما بهای تمام شدهی دفتری که در حسابهای مالیشان ثبت شده بود، ارقام بالاتری را در زمینه سود و افزایش سرمایه نشان میداد. چون تاریخ معامله به گذشته بود، در عمل عدد کمتری ثبت میشد، اما معامله به قیمت روز شکل میگرفت و احتمالا حسابرس این مبالغ را (برای هر دو طرف) سود شناسایی میکرد؛ به این ترتیب، متاسفانه مابهالتفاوت قیمت فروش این دو هولدینگ شستا در دوره گذشته به یکدیگر، بهعنوان سود شناسایی شده بود که یک خطای آشکار است. بحثی که در اینجا مطرح میشود، این است که دفاتر ما قابلیت تفسیر کیفی از نظر حسابرسی ندارد.
در دوره جدید، البته مجمع عمومی شستا هنوز برگزار نشده و مجمع معمولاً در آخر سال برگزار میشود، اما باید بگویم گزارش تکتک شرکتها و مجامع عمومی آنها که ۲۲ اسفند در پایان سال برگزار میشود، نشان داده که مبلغ کل سود ناشی از فروش تجمعی تکتک شرکتهای شستا در پایان سال ۱۴۰۰ بیش از ۱۶۱ هزارمیلیارد بوده است که این مبلغ کل فروش تجمعی در سال مالی امسال -که هنوز مجمع آن برگزار نشده- بیش از ۲۳۰ هزار میلیارد تومان برآرود شده است. به این معنا که فروش و تولید ما بالاتر رفته و سودمان افزوده شده اما این مسئله مثل دوره قبل حاصل برخی عملکردهای ارزی و داخلی بین شرکتها نبوده است. ما در این حوزه ۴۳ درصد افزایش داشتیم که البته ۱۰۲ درصد از کل بودجه پیشبینی شده شرکتها نیز در این فرآیند محقق شده است. به این ترتیب، سودی که در دورهی ما عدد آن ارائه شد، از نظر کیفی متفاوت بود و قابلیت تقسیم بیشتری در مقابل سازمان تامین اجتماعی داشت و عدد دقیقتری بود.
حال درباره آن نکتهای که شما دغدغه دارید توضیح خواهم داد. گفته میشود که این سود شستا ناشی از تورم و افزایش قیمت کالاها و خدمات تولید شده توسط شرکتهاست و در واقع سود خالص تجمعی شرکتها چنین نبوده است، در پاسخ باید بگویم که تا پایان اسفندماه سال ۱۴۰۰ بیش از ۳۷.۹ همت (هزار میلیارد سود) سود محقق شده که نسبت به سال گذشته آن است ۵۰ درصد رشد داشته و به میزان ۵۷ هزار میلیارد تومان رسیده است. چنین رشدی قطعا به واسطه اصابت تورم نیست، زیرا بیشتر درصد افزایش فروش در این حوزه رشد داشتیم. بهینهسازیهای زیادی تاکنون ثبت شده که باعث افزایش سود شده است. از جمله افزایش تولید و افزایش ارزش افزوده محصول و صرفهجویی در هزینه عامل این اتفاق بوده است.
در سال مالی گذشته ۲۲ شرکت شستا رکورد تاریخی تولید خود را شکستهاند. ۳۹ شرکت رکورد ۵ سال اخیر تولید خود را شکستهاند. ۴۵ شرکت هم به نسبت سال گذشتهشان رشد بیشتری داشتند. پس هم در مقدار تولید افزایش داشتیم و هم در ریال فروش افزایش شاهد بودیم. لذا در نتیجه سود حقیقی هم افزایش بیشتری داشته است. پس این را نمیشود مطرح کرد که این سود تنها ناشی از تورم بوده (یا حتی تورم در آن نقش بسزایی در آن داشته است). اینکه تورم میتواند روی قیمت نهایی فروش اثر بگذارد یک واقعیت است اما از آنجا که مقدار تولید و فروش هم افزایش پیدا کرده است، باید واقعیت رشد و توسعه سودآوری و بهرهوری شستا را در این مدت اخیر پذیرفت. در آینده البته آمارهای دقیقتری در این حوزه ارائه خواهیم داد.
این بحث عمدتا مطرح میشود که منابع سازمان تامین اجتماعی مانند یک کوه یخ در اثر تورم در حال آب شدن است. این درحالی است که برای شرکتهای شستا بحث صادرات محور شدن مطرح است. یعنی اگر شستا محصولات شرکتهای خود را صادر کند میتواند منابع ارزی که در برابر تورم آسیب نمیبینند را حفظ و سرمایهگذاری کند. در حوزه صادرات آیا قدم بیشتری در شستا برداشته شده است؟
مثال آب شدن یخ شما من را یاد طلب سازمان تامین اجتماعی از دولت انداخت! اتفاقا ما کار کارشناسی انجام دادیم و فهمیدیم که در سال ۱۳۹۲ ما تنها ۶۳ هزار میلیارد تومان از دولت طلب داشتیم که حاصل عدم پرداخت تعهدات دولت به سازمان بود. در سال ۱۴۰۱ حدود ۴۶۰ هزار میلیارد تومان به این بدهی افزوده شد. یعنی از سال ۹۲ تا ۱۴۰۱ و در حدود تنها یک دهه، ۴۰۰ هزار میلیارد تومان به ارزش ریالی مطالبات ما از دولت افزوده شد.
در آن زمان کل مطالبات ۱۸ میلیارد دلار بود که بعد از سال ۱۳۹۶ و پرشهای پرتکرار نرخ ارز مطالبات ریالی ما را تا این میزان افزایش داد. این مطالبات تا سال ۱۳۹۶ حدود ۱۸۲ هزار میلیارد تومان بود. این درحالی است که ارزش ۴۶۰ هزار میلیارد تومان ادعایی و پذیرفته شده خود دولت در سال جاری، ارزش دلاری ۱۲ میلیارد دلاری دارد و ۶ میلیارد دلار کمتر از ارزش ۱۸ میلیارد دلار سال ۱۳۹۲ است. این مسئله نشان میدهد که ما هر چقدر هم بتوانیم با دولت مذاکره داشته باشیم و مطالبات خود را در قالب دارایی و سهام بگیریم، باز هم به هر حال با تورم موجود ارزش آن آب میشود و طلب ما از نظر ارزش ریالی مدام کاهش پیدا میکند.
اینکه میفرمایید شرایط تورمی چه تاثیری روی شرکتهای شستا گذاشته و از این منظر ما چه ضرورتی نسبت به بحث صادرات حس میکنیم، یک بحث دیگر است. صادرات، درآمد ارزی را افزایش میدهد ولی شما هر نوع دارایی خاصی داشته باشید، معمولا ارزش آن با تورم افزایش پیدا میکند. گاهی قیمت زمین بیش از دلار افزایش پیدا میکند و حفظ زمین از حفظ منابع ارزی پرسودتر است و همه چیز را نمیتوان به صادرات تقلیل داد. البته بحث صادرات در شستا برای ما یک راهبرد است و در مدیریت شرکتهای تابعه سازمان تامین اجتماعی قطعا یکی از دو تا رکن اصلی مورد تاکید ما بوده است.
ما اعتقاد داریم حوزهی اقتصادی تامین اجتماعی گروه تامین اجتماعی چه در شستا چه در حوزه شرکتهای تابعه بانک رفاه دو بال برای پرواز نیاز داریم. یک بال آن بحث توسعهی صادرات در این شرکتها است. بر این مبنا اصلا جناب آقای مرتضوی وزیر کار امسال را بهعنوان سال صادرات در شرکتهای تابعه نامگذاری کردند و تاکید زیادی بر صادرات محوری شستا داشتند. همچنین جلسات مستمر کارگروهی برای توسعه صادرات پیگیری میشود. یک بال دیگر که کمتر به آن اشاره میشود، بحث توجه به حوزه اقتصاد دانشبنیان و تکیه به شرکتهای دانش بنیان است. استفاده از ظرفیت این شرکتها که باعث میشود حجم قابل توجهی از مشکلات شرکتهای ما در بلندمدت حل شود. با توسعه شرکتهای دانش بنیان و ورود این بحث به شرکتهای شستا، ما به راحتی میتوانیم برای خود مزیت ایجاد کنیم از طرف دیگر صادرات را نیز افزایش بدهیم. این دو بال میتوانند واقعا این مجموعه و گروه اقتصادی را رشد و توسعه بدهند و جهش ایجاد کنند.
بحث صادرات مجموعه شستا در واحد و کارگروهی درون این مجموعه متمرکز شد و برای آن ستاد ایجاد شده است. همچنین درون شستا یک معاونت دانش بنیان ایجاد شد تا دو رویکرد اساسی یاد شده پیگیری شود. برای هر دو حوزه هم نقشه راه و برنامههای گستردهای روی میز قرار دارد.
در حوزهی صادرات هیاتهای تجاری فارغ از بحثهای سیاسی مثل تحریم فعال شدهاند. تاکید بر مزیتهای بومی شرکتها در این زمینه نقش عمده و بسزایی دارد. گردش نقدینگی و زنجیره ارزش باید در پی تمرکز روی صادرات شکل بگیرد. ایجاد شرکتهایی بهعنوان تسهیلگر در امر صادرات شرکتهای شستا بخشی از این نقشه راه است.
در گذشته این آسیب وجود داشت که برخی شرکتهای واسطه میآمدند و محصولات را خریداری و با قیمت نازل صادر میکردند. این پدیده آسیبهایی داشته و به هر حال یکسری پروندههایی نیز در زمینه تخلفات در پی این فعالیتها در گذشته ایجاد شد. اگر شرکتی بیاید و در کنار خود شرکتهای تولیدی قرار بگیرد تا خود آنها را توانمند کند، و با یافتن بازار هدف برای شرکتها تسهیلگری نماید، میتواند با انجام فرآیندهایی در حوزه تسهیلگری ارزی، بازاریابی، تسهیلگری حقوقی و سایر خدمات مربوطه، عامل جهش صادرات محصولات شود. البته شستا در ابتدا باید نیاز داخل را تامین کند. برای مثال حوزهی دارویی حوزه لاستیک و تایر و روغنها و..، حوزههای راهبردیای هستند. البته در برخی حوزههای تولید مثل روغن هزینه ناشی از قیمتهای دستوری نیز وجود دارد که این مشکل نیز باید رفع شود. گاهی هرچه تولید را افزایش دهیم، باز هم به دلیل وجود قیمتهای دستوری، رشد قابل ملاحظهای رقم نمیخورد.
شستا یک مسئولیت و نقش اجتماعی هم دارد. اکنون در مجموعه هولدینگ دارویی تیپیکو، یک سوم داروی کشور تولید میشود که با هزینه بالای مواد اولیه در حال تولید هستند. به همین دلیل ما نمیتوانیم تنها نگاه سود محور داشته باشیم و این نیز روا نیست. زیرا به هرحال نظام در حال هزینه سنگین پای طرحهای دارویی است تا خروجی پرداخت از جیب مردم در حوزه دارو و درمان کاهش یابد.
ما گزارشاتی در برخی شرکتهای شستا دریافت کردیم که واحدهای بازرگانی شرکتها با واحدهای تحقیق و توسعه و واحدهای خرید داخلی مشکل دارند. به نوعی تعارض منافعی وجود دارد که برخی قطعات تولید و مواد اولیه و سایر ملزومات وارد کشور شده و ارز خارج شود. هزینههای تولید در شرکت به این دلیل چنان زیاد شده که حتی مدیران استقراض هم میکنند تا بتوانند مواد اولیه و ماشین آلاتی که در داخل کشور مشابه آن با قیمت ارزان وجود دارد یا قابلیت تولید دارد، وارد کنند. آیا اینکه در عین تمایل به صادرات، این شرکتها تبدیل به شرکتهای پرهزینه وارد کننده شوند، در جهت سیاستهای شماست؟ آیا این پدیدهها از جنس فساد و تخلف نیست؟
ما نباید در این زمینه سوگیری شناختی داشته باشیم و باید روندهای کلان را ببینیم و موارد خاص را به اندازه وزن خود برجسته کنیم تا دچار خطای تعمیم ناروا نشویم. اصلا این را منکر نمیشوم که ممکن است در یک شرکتی یک چنین گزارشی بیاید و ما میگوییم که یک روند عمومی وجود دارد که کل مجموعهها را دربرمیگیرد و رویکردهای خلاف آن قابل تعمیم نیست. اگر کسی بخواهد چنین تعمیم گستردهای را بدهد و به پای کل مجموعه چیزهایی را بنویسد که در حد خرده گزارشات و شایعات است، آنگاه قضاوتی ناعادلانه علیه کل مجموعه صورت داده است.
شما باید به کل مجموعه اشراف داشته باشید تا بتوانید چیزی را تعمیم دهید. این تعمیم در موقعیتی که افراد اطلاعات جامع ندارند، اجحاف در حق بقیه همکارانی است که واقعا تلاش میکنند. برای مثال مجموعه تیپیکو در حوزه دارویی مجموعهای است که سالهاست درحال تلاش بوده و در زنجیره مواد اولیه تا پخش فعال است. قطعا آسیب در هر مجموعهای هست، اما ما باید ببینیم رویکرد کلی در این حوزه چه بوده و چه اتفاقات مهمی در این حوزه رخ داده است. برای مثال ما در تیپیکو و در همین دولت جدید رکورد قابل توجه تولید ۱۲۰ قلم داروی جدید را داشتیم که ۴۴ مورد آن محصول نهایی بوده است. تعداد۲۰ مورد آن نیز از مواد موثر دارویی بوده است. بسیاری از این اقلام جزء گروههای داروییای است که برای اولین بار در تیپیکو و ایران تولید میشود و بسیار مهم هستند.
ما اتفاقا تلاش کردیم هزینه واردات مواد اولیه نیز کاهش پیدا کند زیرا قبلا هر شرکت دارویی شستا به نوبه خود جداگانه مواد اولیه را از شرکت ثالث تهیه میکرد. ما در هولدینگ دارویی این خریدها را تجمیع کردیم و کاهش قابل ملاحظهای در هزینههای مبادله خود داشتیم. شاید در این حوزه توانستیم چند ده میلیون دلار کاهش هزینه داشته باشیم که محدود به حوزه تولیدکنندگان دارویی نیست. با تجمیع خرید و ایجاد رقابت در حوزه بازرگانی حجم قابل توجهی از هزینههای ما کاهش یافته است. ما این را میپذیریم که باید نظارتها و مراقبتهای دقیقتر و بیشتری صورت بگیرد اما گزارشات مشکلات و تخلفات نباید ما را از روندی که در جریان است، منحرف کرده و ما را دچار خطای تعمیم ناروا کند.
بنده با قاطعیت میگویم که هماکنون ریل و مسیر عوض شده است و در جهت توسعه حرکت میکنیم. حال اگر در مسیر ریل اندک سنگلاخی نیز وجود داشت، بازهم گام موثر اصلی این است که در مسیر درست و در درون چهارچوب مسیر ریلی در حال حرکتیم.
اینکه از طریق کشورهای همسایه کانالهایی در جهت صادرات محصول ایجاد کردیم تا بدون خطر تحریمها، محصول با قیمت مناسب برای تجمیع سود شرکت در اختیار خریدار قرار گیرد، اتفاق کوچکی نیست. ما ظرفیتهای زیادی در حوزه دارویی، صنعتی و دیگر حوزههای خدماتی و فنی داریم که کشور میتواند آن را به دنیا عرضه کند. درست است که مشکل دارویی در کشور داریم و به خاطر مسئله تامین ارز در گذشته مشکلاتی پیش آمده بود، اما همکاران ما در شستا و تیپیکو از اعداد عجیب و غریبی صحبت کردند که ما را واقعا امیدوار کرد. برای مثال همکاران به ما می گفتند که در یکی از حوزههای اقلام دارویی ما کل قاره آسیا را میتوانیم تامین کنیم.
من در پاسخ به آن همکاران گفتم: آقای دکتر! مطمئن هستید که درست میفرمایید؟ آسیا شامل ۳ میلیارد نفر جمعیت عظیم چین و هند هم هست و آیا این اعداد و رقمها درست است؟ مدیر مجموعه با قدرت به بنده پاسخ داد: بله! ظرفیت کار سه شیفت شبانه روزی در مجموعه وجود دارد و با همین امکانات میتوانیم این حجم از تولید را داشته باشیم و کافی است بازاریابی آن انجام پذیرد. خب این اعداد و ارقام خیلی بزرگ است ولی ظرفیت تولید ما در صورت یافتن شبکه تقاضای مناسب فعال خواهد شد و فعلا ظرفیت استفاده نشده تولید در بسیاری از بخشهای شستا باز هم وجود دارد که باید فعال شوند.
بسیاری از کارشناسان از بهرهوری پایین تولید در شستا میگویند و معتقدند بسیاری از هزینههای تولید قابل کاهش است. این مسئله که بتوان بسیاری از مواد لازم و ماشین آلات را در داخل تولید کرد تا برای کارهای مجموعههای شستا نیاز به واردات نباشد، خود یک فرآیند متفاوت است. آیا در این فرآیند خاص ورود شده است؟
یک واقعیتی در جامعه وجود دارد و آن این است که شستا به شدت بزرگتر از آن چیزی که در واقعیت است، در جامعه شناخته شده و گویی نام شستا صد برابر بزرگتر از آن مجموعهای است که واقعا وجود دارد.