وقتی صدای معلم بلند میشود که میخواهد نکتهای را یاد دهد. جملهای که هیچگاه از یادم نمیرود این بود: *معلم شمعی که میسوزد تا بسازد*
آری زمانی که صفحهای سفید بودیم و حتی سواد به زبان راندن یک حرف و یک کلمه را نداشتیم، آموزگار بود که با جان و دل خواندن، نوشتن، آداب و رفتار را یادمان داد.
پزشک، مهندس، خلبان، ماما، پرستار و همه و همه حتی نماینده مجلس، مدیون شمع وجود معلم هستند.
گفتم نماینده مجلس، دلم گرفت. از رفتار سراسر شرمآور فردی که جایگاه نماینده مجلس را اشغال کرده بود، اشکم جاری شد. فردی که اشتباها به جای چالهمیدان سر از صحن مجلس درآورده. به راستی چه میشود که در حضور معلم به جای اینکه ایستاده سراپا گوش شویم، بیاعتنا و گستاخانه سفت بر صندلی مینشینیم و فک میجنبانیم و خود را باد میزنیم؟؟؟!.
میخواهیم ثابت کنیم، از حضور و گلایه کردن کسانی که دیروز، امروز و فردایمان را ساختند، کلافه شدیم. از حضور آموزگارانی که الفبای دانش را یادمان دادند و چوبشان بهتر از مهر پدر بود، آزردهخاطر شدیم؟؟؟! گویی یادمان رفته، معلم حکم ولی دارد و رعایت ادب و احترام در حضورش امری واجب و ضروریست.
مجلس شورای اسلامی جایی برای تصویب قانون است. قانونی برای همزیستی، درک متقابل و صد البته حفظ احترام و شان تکتک افراد جامعه، فارق از جایگاه و مقام.
گویی نماینده نچندان محترم فراموش کرده است، کسانی مورد خطابش قرار دادهاند که در شکل گرفتن شخصیت و جایگاه امروزش نقش داشتند و اگر گلایه میکنند از روی ناتوانی نیست، بلکه فریادشان بلند است که ای قانونگذران مسیر را اشتباه میروید و اینبار شرایط و مشکلات جامعه بانیان آموزش و پرورش را نشانه گرفته است.
هرچند که هیچ مرحمی، زخم بیاحترامی امروز نماینده مجلس را نه درمان میکند و نه التیام میبخشد، اما به احترام آموزگاران عذرخواهی و دلجویی فوری آن نماینده نسبتا محترم، شاید گوشهای از آشوب دل ایشان را آرام کند.
من هم به جای هر کسی در هر لباس و مقامی که به قشر معلمان توهین کرده، با صدای بلند عذرخواهی میکنم.
*سید شکرخدا موسوی*
*نماینده سابق مردم شریف اهواز، کارون، باوی و حمیدیه در مجلس شورای اسلامی*
https://eghtesadboominews.ir/?p=62148